بیگدلی افزود: آمریکا اگر میخواهد به مناقشه با ایران پایان دهد باید به برجام بازگردد. نمیتوان با برگ ایران دنبال تبلیغات انتخاباتی رفت.
نگاه: سفر محمدجواد ظریف به نیویورک و حضور او در رسانههای آمریکایی برای تشریح مواضع جمهوری اسلامی ایران حواشی زیادی در داخل کشور ایجاد کرده است. گروهی موافق و گروهی مخالف این سفر هستند و هر جریانی از نگاه خود این موضوع را تحلیل میکند. موافقان، سفر ظریف را صحبتی مستقیم با افکار عمومی آمریکا میدانند و راهبرد او در خصوص تبادل زندانیان را مثبت ارزیابی میکنند. مخالفان اما این اقدامات او و حضورش در رسانهای چون فاکسنیوز را نمیپسندند و معتقدند که این سخنان میتوانست در رسانه دیگری نیز مطرح شود. «آرمان» در گفتوگو با علی بیگدلی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل به بررسی این موضوع پرداخته است. بیگدلی اقدام ظریف را از منظر دیپلماسی عمومی مثبت ارزیابی میکند اما راهبرد او در ارسال پیام به دولتمردان آمریکا را خطا میداند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
انتقادهایی درخصوص اهداف سفر وزیر امورخارجه به نیویورک و صحبتهای ظریف در رسانههای آمریکایی مطرح میشود. این سفر و نتایج آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
حضور آقای ظریف در نیویورک و مصاحبه با رسانهها از دو منظر قابل بررسی است. این حضور در راستای دیپلماسی عمومی و شناساندن مواضع جمهوری اسلامی ایران به افکار عمومی در آمریکا اتفاقی مثبت و قابل تقدیر بود و تأثیرات قابل قبولی نیز داشت اما اگر در راستای تاثیر مدنظر با دولت و سیاستمداران ایالات متحده بخواهیم این موضوع را بسنجیم، چندان نمیتوان استراتژی فوق را مثبت قلمداد کرد. مایک پمپئو، وزیر امورخارجه آمریکا مدتی پیش به نمایندگی از کاخ سفید و ترامپ، 12شرط پیش روی ایران گذاشت و اعلام کرد اگر میخواهید مذاکره کنید باید ابتدا به این شروط عمل کنید و در غیر این صورت مذاکرهای در کار نخواهد بود. ایران نیز باید رفتاری مشابه انجام میداد. صرف طرح مسأله تبادل زندانیان نمیتواند در روابط دو کشور گشایش خاصی ایجاد کند و دیدیم که آمریکاییها با این تبادل مخالفت کردند. بر فرض حتی آمریکا راضی به این کار میشد، پس از این اتفاق ما چه رویکردی میداشتیم؟ باید ابتدا تکلیفمان با داخل روشن باشد و استراتژی روشنی داشته باشیم تا مجددا چنین وضعی برای پیشنهاداتمان ایجاد نشود.
وزارت امور خارجه ایران از چه امتیازاتی میتوانست استفاده کند که تاکنون از آن بهره نبرده است؟
کشور ما ابزارها و امتیازات خوبی در منطقه دارد و با توجه به حوزه نفوذ خود در خاورمیانه و افکار عمومی این منطقه میتوانست آمریکا را به عقب نشینی وادار کند. اصل ورود به این موضوع بسیار اهمیت دارد. بدون برنامهریزی دقیق و یکپارچه نمیتوان انتظار داشت مسائل و مشکلات خود به خود حل شوند و تغییری شگرف در سیاستهای دو کشور نسبت به یکدیگر ایجاد شود. اگر ممکن بود قطعا نباید آمریکا از برجام خارج میشد، خارج شدن او از برجام تعادل میز مذاکره را برهم زد. لذا راه برای گفتوگو و مذاکره از ابتدا پایهاش از سوی ترامپ کج گذاشته شد و در این فرایند نمیتوان به مذاکره توسل جست، چراکه مذاکرهای که از قبل خواستههای یکطرفه مطرح شده و سعی در تحمیل آن دارند حاصل آن به یک توافق منجر شود. مذاکره در نظام بینالملل تعریف دقیق و روشنی دارد. یک طرف نمیتواند قبل از مذاکره خود را پیروز و خواستههای خود را منطقی بداند. مذاکره باید در فضای پذیرش طرفین بر اساس شرایط مساوی شکل گیرد وگرنه به فرض آنکه مذاکرهای صورت گیرد چون یک طرف خود را برتر تلقی میکند، قطعا با گذشت زمان کمی از یک توافق زیر میز خواهد زد. همانطور که بعد از دموکراتها، ترامپ جمهوریخواه این کار را کرد.
زیر سؤال بردن وزیر امور خارجه کشورمان در شرایطی که او باید کشور را از گذرگاههای مهمی عبور دهد، اقدامی صحیح است؟
مسأله من اصلا و ابدا آقای ظریف نیست زیرا ما نمیدانیم او با چه اختیاراتی به نیویورک رفته و مأموریت داشته چه بگوید که بتوانیم عملکرد او را تحلیل کنیم. انتقاد من به این باز میگردد که اگر میخواهیم روش ما تاثیرگذار باشد میشد از راههای رسمیتر اقدام کرد. الگوهای دیپلماتیک این رویه را صحیح نمیداند و انتقاد ما نیز صرفا به همین مسأله باز میگردد.
راهبرد صحیح در این شرایط در برخورد با آمریکا را چه میدانید؟
اگر مسئولان با مفاهیم و زوایای دیپلماتیک آشنا باشند و در خصوص موضوعی سخن بگویند که در آن تخصص دارند، مسائل هدفمندتر و سادهتر قابل تحلیل است. من اگر انتقادی مطرح میکنم در روش و مفاهیم دیپلماسی است و به تخصص من بازمیگردد. اگر بنا باشد افراد عادی سخن بگویند، مردم در اولویتند و قطعا آنها ادامه وضعیت فعلی و فشارهای اقتصادی که دشمنان علیه کشورمان ایجاد میکنند را نمیپسندند. تمام کشورهای دنیا در شرایط برابر با هم مذاکره میکنند و این موضوع ابداً خفت بار یا زیر بار سلطه بیگانه رفتن نیست. ما امتیازاتی داریم و دیگران نیز از امتیازاتی مخصوص به خود برخوردارند. مساله پذیرش شرایط و عدم گذاشتن پیششرط آن هم در زمان خاص است. مذاکره الزامات خود را دارد و نمیشود در هر شرایطی با طرفی که خود را قلدر معرفی میکند مذاکره کرد.
کره شمالی مذاکره کرد و به نتیجه نرسید.
کره شمالی مذاکره کرد و صحیح است که هنوز به نتیجه نرسیده اما نمیتوان گفت مذاکرات پیونگ یانگ و واشنگتن به طور کامل تمام شده و البته در این مدت، امکان داشت فشارهای اقتصادی و سیاسی بسیار بیشتری روی کرهشمالی اعمال شود که همین مذاکرات مانع وقوع این اتفاق شد. البته مساله ایران با کرهشمالی تفاوت زمین تا آسمان است و نمی شود این موضوع را با تحلیل القا کرد که ما نیز باید همانند آنها مذاکره کنیم. ایران کشور قدرتمند منطقه و بازیگر اصلی در خاورمیانه است و نمیتوان به سادگی آن را با کرهشمالی مقایسه کرد. توانمندیها و ایستادگیهای ملت ایران در کنار مسئولان در تاریخ این مرزوبوم جریان دارد، ایرانی زیر بار زور نمیرود. وقتی سخن از مذاکره است، مذاکره آداب دارد. آداب آن شرایط برابر و پذیرش توانمندی طرف مقابل است. مذاکره ضعیف و قوی معنا ندارد و مذاکره تلقی نمیشود. آمریکا یک طرفه حرف خود را میزند آن هم با یاوهگویی، ایران مقتدر است و نباید برای او پیششرط تعیین کرد. ایران نشان داده آداب نظام بینالملل را هم بهرغم مدعیان دموکراسی خواهی، دقیقتر رعایت میکند. آنکه میز مذاکره و توافق را برهم زده ترامپ است و در این مساله ایران دست پیش را دارد. و همانطور که در مجامع بینالمللی و دادگاه لاهه حق را به ایران دادهاند نشان دهنده رعایت قواعد بینالمللی در نظام فعلی جهان است. آنکس که قواعد بینالمللی را به هم میزند فعلا برهمگان آشکار شده که آمریکاست. کسی که معتقد به قواعد بینالمللی است بهرغم همه حواشی که برجام داشت و منتقدانی که در داخل و خارج دارد، نباید از آن خارج میشد. این خروج نشان دهند آن است که نمیتوان به دولت آمریکا در شرایط فعلی اعتماد کرد. آمریکا اگر میخواهد به مناقشه با ایران پایان دهد باید به برجام بازگردد. نمیتوان با برگ ایران دنبال تبلیغات انتخاباتی رفت.